واکاوی کارشناس مددکاری اجتماعی پیرامون سلفتیس بعنوان پدیده ای نو ظهور یا آسیب روانی و اجتماعی جدید؟!
چهره جهان و نوع زندگی مردم ماه به ماه در حال تغییر است و انگار که این تغییر پر شتاب بخش انکار ناپذیر زندگی است : در حیطه های پزشکی، فنی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، نجوم، فیزیک و شیمی تغییرات لحظه به لحظه بر زندگی مردم تأثیر می گذارد. این تغییرات چون بر اساس اندیشه و علم صورت می گیرد، لاجرم کاروان تمدن و زندگی را به جلو هدایت می کند. بشریت از تبعات مثبت این حرکت و تغییر برای بهتر زیستن و استفاده از امکانات استفاده می کند. سبک تغذیه، سلامتی جسم و روان، راحتی زندگی، طول عمر بیشتر، تفریحات مفرّح تر، پول در آوردن بیشتر، همه و همه برزایند این تغییرات در چهره جهان و در زندگی آدمیان است.
اما این جنبه مثبت، یک روی سکه است. تغییر و تحول و گذر از پیچ و خم های زندگی حتماً و حتماً هزینه ها و چالش هایی خواهد داشت. اضطراب و خشم بهایی است که آدمیان برای این قافله تمدن می پردازند ! بیماری های مختلف جسمانی و روانی، تضاد طبقاتی و تشکیل ژن های برتر در برابر ژن های حقیرتر!!! افزایش آسیب های اجتماعی، جنگ حکومت ها با یکدیگر همه و همه این روی سکه است ! و هزینه ای که برای تغییر چهره جهانی مجبور به پرداخت آن هستیم. در این میان شبکه های اجتماعی، دنیای مجازی و اینترنت هم داستان زشت و زیبای خود را دارد ! از زیبایی ها و آثار مثبت آن بسیار می دانیم و نیاز چندانی به تکرار آن نیست که دست بر روی هر ساختاری از سیستم جامعه بگذاریم، ردپای ماهواره و اینترنت و شبکه های اجتماعی را خواهیم دید. تحولات در صنعت و کشاورزی و اقتصاد و سیاست و اخلاق و روابط اجتماعی و فرهنگی همه مدیون این فن آوری است.
اما یکی از چهره های زشت این بخش آسیب جدید و نوپای سلفی یا عکس از خود است. سلفتیس! Selfitis .
از سال ۲۰۱۲ ستاره های هالیوود شروع به گرفتن عکس از خود و پخش آن در فضای مجازی کردند و این رویه چنان سرعت و شتاب گرفت که در سال ۲۰۱۳ لغت سلفی بعنوان لغت سال وارد دیکشنری آکسفورد گردید. همینطور مونوپاد بعنوان ابزاری برای عکس سلفی برترین اختراع سال ۲۰۱۴ شد. افراد حریصانه و مشتاقانه در موقعیت های خاص و ویژه از خود عکس می گیرند و در دنیای مجازی پخش می کنند : آن زمانی که پلاسکو در حریق آتش زبانه می کشدو مردم در درون آن گرفتار شده اند، افرادی با دهان باز از خنده در پس زمینه آتش و و درد سلفی می گیرند!!! تصادف هولناکی رخ داده است و مصدومان در خون خود غلتیده اند، فرد موبایل به دست در پس زمینه خون و ناله سلفی می گیرد!!! حتی سلفی گرفتن با جسد، با بیمار در حال احتضار، با فردی که در حال اقدام به خودکشی است و در بسیاری از این شرایط بحرانی.
البته همیشه شرایط بحرانی نیست. در موقعیت هایی ما در کنار گل و بلبل و طبیعت و دریا و هوا و فضا کلیک کلیک می کنیم و از خود عکس می گیریم و سخاوتمندانه آنرا با دیگران به اشتراک می گذاریم و یا پروفایل های مان را غنی می کنیم. آیا این یک اتفاق طبیعی است یا نشان از یک اختلال جدی؟!!
می گویند گرفتن بیش از ۳ یا ۴ عکس و به اشتراک گذاشتن آن در طول روز یا هفته نشانه یک اختلال است. این عکس ها فاقد هر گونه محتوایی هستند و ساعت ها برای تهیه آن وقت به هدر می رود! آنجایی که عکس های خاصی در محیط و زمان و مکان خاص (خاص از نوع جسد یا زخمی تصادفی) مثلاً در حال چتر بازی یا ورزش و یا طبیعت بکر گرفته می شود نه تنها اختلال نیست، بلکه نشانه همدلی ونوع دوستی است و دعوت از دیگران برای لذت بردن از این شرایط خاص. می گویند سلفی ها افراد خودشیفنه و نمایشگری هستند که به عقده های فرو خورده خود پاسخ می دهند! خود محور و خودخواه و خودبین هستند.
سلفتیس یا اختلال روانی ناشی از تمایل به عکس گرفتن برای نشان دادن به دیگران یک بیماری است، چرا که ریشه در کمبود اعتماد به نفس و فقدان صمیمیت دارد. با عالم و آدم فاصله می گیریم و بر خود تمرکز می شویم. سلفیتیس یک اختلال روانی است چرا که کننده آن با بی توجهی به پس زمینه عکس خود (فردی که در حال خودکشی است) یک شخصیت ضد اجتماع و فاقد عواطف انسانی و مسئولیت اجتماعی است. او در واقع دچار “اثر تماشایی” است. یعنی اینکه مسئولیتی برای خود در قبال دیگران احساس نمی کند و دیگران را موظف به حل مشکل و کمک می بیند!
و البته که این اختلال در سه سطح مرزی، حاد و مزمن قابل تقسیم بندی است و نیازمند درمان. در آینده نزدیک تأسیس درمانگاههای سلفی غیر قابل اجتناب خواهد بود.
نیازمند آنیم که آموزش هایی برای پیشگیری اتفاق بیفتد : نیاز به دیده شدن و نیاز به خودنمایی که با مهارت خود شناسی توأم شده است و اگر با افزایش مهارت های ابراز وجود همراه گردد، چه نیازی به سلفی خواهد بود؟!! کودکان و فرزندان و جوانان باید راههای درست معرفی خود و نشان دادن ویژگی های جذابشان را یاد بگیرند و صرفا بر جسم خود متمرکز نشوند.
و شاید که همچون کشور فرانسه می بایست قوانینی مجازاتگرانه را به تصویب برسانیم برای افرادی که در موقعیت های بحرانی از کمک کردن دریغ می کنند.
نویسنده: دکتر احمدعلی جبارزاده؛ مددکار اجتماعی و روانشناس
پایگاه اطلاع رسانی مددکاران اجتماعی ایران